حتی اگر این روزها بوی بی تفاوتی بدهم . چه قدر زجر آوره که من صاحب آرزویی باشم که تجربشو لذتش واسه یکی دیگه تعلیر شده. جواب یه حرفایی فقط یه نفس عمیقه. که فراموش می کنی .

آنقدر آرام ڪہ شایב هیچ کس نفهمیב جز مט! شایב مט براے ایט فهمیבم ڪہ نامم. وزیב و غم ها را با خوב برב. ولے بعضے از غم هایم بہ طوفان نیاز בارنב تا از بیט برونב! مט تمام شב . مے ترسم בعایم زوב گیرا باشב. خ ب بیایב! ولے مے ترسم آنقבر شבیב باشב ڪہ خوבم را هم باغم هایم از زمیט بکنב و ببرב . مے مانم و طوفاט هم مے בانم. بہ روح لطیف مט آسیب نمے رسانב . ایט نوشتہ رو آبجیم نوشتہ. گاهے مے گوینב پاییز بهآر عاشقان است. مے گویند مآه مهر پر است از مهر و محبت.

زندگی شربت تلخی است که همه محکوم به نوشیدن آن هستیم پس مینوشیم به یادکسانیکه دوستشان داریم ونمیدانند.

هیچکدوم از مطالب وبلاگ کپی نیست . برای شما می نویسم . بنفشه رسیده بود که در خانه ی دلم را. و من هم مهمان مهربانی تان! سه فصل گذشت . شرمنده همراهی بی منت دوستانی ماندم که. روزهاست که در و دیوار این خانه انگار . قلمم به سختی نفس میکشد . که مبادا تلخی نفس هایم , لحظه های شما را هم خاکستری کند. حالا دیگر مطمئن شدم که. از این خانه و از این لحظه ها.

ღ اشک های خشک ღ. تنهایی ات را با من قسمت کن زیرا من تمام تنهایی ها را بر دوش کشیده ام. آنقدر آرام که شاید هیچ کس نفهمید جز من! شاید من برای این فهمیدم که نامم نسیم. وزید و غم ها را با خود برد. ولی بعضی از غم هایم به طوفان نیاز دارند تا از بین بروند! .

من و تنهایی و یک شمع روشن . خدایا نکند باد بیاید ! خدا جونم من به درک بزار خوشبخت بشه بزار روزاش رنگی بشن بزار لبش خندون بشه تو که می دونی وقتی می خنده چقدر خوشگل می شه بخندونش غصه هاشو ازش بگیر بزار صبح که از خواب بیدار می شه زندگی واسش زیبا بشه بزار شب که می خوابه سکوت کنه بخاطر خوشبختیاش مواظبش باش هر وقت دلش گرفت بغلش کن, از خدا بودنت کم نمی شه.

همه با خود اين جملات. كه به اندازه ي اين سرما. كه نگهباناني بر زمين گماشته. گردش براي م تنگ ميشود .

فقط میخوام بهت ی حرفیو بزنم . حالا من حالم خیلی بده . حالم از هرچی ادمه بهم میخوره . از همه ادما متنفرم . حالا من از زندگیم نا امیدم عشقم. هر کی که بهت گ.