Date Range
Date Range
Date Range
تهران يه خونست كه اطرافش آبه. يه مرداب كه تو صورتش نقش ماهه. يه تصوير خالي كه تاريك و تاره. يه كودك كه زخمش رهاورد كاره. يه سقف بلندی كه از جنس دوده. يه شاخه گلي مرده از دستفروشه. يه بسته لواشك يه آدامس موزي. رفيق يه بچست واسه رزق و روزي. يه دلقك كه لبخندش از جنس قابه. همه آرزوهاش يه نقش تو خوابه. كلان شهر غرق در انبوه ماشين. يه شهر تو چنگال بمب افكن ومين. يه افسوس مادر واسه نون هرشب. عذاب از سكوت يه خنده روي لب.
فارغ التحصیلان مهندسي تکنولوژي نرم افزار تيران. گاهی مرور خاطرات چقدر آرام بخشه دوس داری بشینی و یادی از قدیما کنی. هرچی بزرگتر میشیم انگار خدا بیشتر بهمون میگه آهای بنده! هرچی من بخوام اتفاق میفته نه هر چی تو میخوای! البته بستگی به این داره که تو چی میخوای! ولی حرف آخرو منم که میزنم نه تو! چه طبق میلت باشه چه نباشه! ولی ما بدون توجه به این حرف خدا چنان مغرورانه و تند گام برمیداریم انگار خود خداییم! کافیه بدونیم دستمون جایی بند نیست جز خدا - کاش همیشه دستمون تو دستش باشه .