هیچ کس وسوسه اش نکرد هیچ کس فریبش نداد اوخودش سیب را از. شاخه چید و گاز زد و نیم خورده دور انداخت. او خودش از بهشت بیرون رفت و وقتی به پشت دروازه بهشت رسید. اما انجا خانه ی توست هر وقت که برگردی. فراموش نکن که از اشتباه به آمرزش راهی هست. او رفت و شیطان مبهوت نگاهش می کرد. شیطان کوچک تر از آن بود. که او را به کاری وادار کند. می خورد و آن را می اندازد.

خوووووووووووب دیگه همه باهم جشنمونوشروع میکنیممممممم. خیییلیییییییییی به جشنمون خوووووش اومدیییییییییییین قدم روتخم چشامون گذاشتین. بفرمایین تودم دربده! خوو ووووووب اول ازهمه خودمممم میخوام تولدتوبت تبریک بگم زینب جونم. ایشالاکه صدسال دیه هم سالموسلامت باشی گلم. خوب حالا همه باهم به افتخارستاره شبمون بزنین اون کف قشنگرووو. بیاشمعاروفوت کن تاصدسال زنده باشی.

همان کسی که تمام خیال من است. باشد هر چه تو بگویی . کمی زمان می خواهم! هر وقت توانستم . نفس کشیدن را فراموش کنم. بعضے وقتا مجبورے تو فضاے بغضت بפ نבے. בلت بگیره ولے בلگیرے نڪنے. شاڪے بشے ولے شڪایت نڪنے. گریہ ڪنے اما نزارے اشڪات پیבا بشن. פ یلے چیزارو ببینے ولے نבیבش بگیرے. פ یلے ها בلتو بشڪنن و تو فقط سڪوت ڪنے.