عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود. آن هنگام که رویای خود را روبروی افق به تماشا میگزارم. زمزمه ی نیایشم از میان امواج خسته دریا به گوش میرسد. آشیانه ی کوچکم را که در فلق و شفق خورشید. میدرخشد از مهر خود سرشار فرما زیرا که تو مهربانترین مهربانانی. سلامت در زندگی ساده است . بندگان صالحت زندگی سالمی داشته باشم . همیشه سپاس گوی تو و شکرگزارت هستم زیرا غفلت از. یاد تو گرفتاری در دام بلاست . دلهایمان را از مهربانی روشن فرما و توفیق.

این یعنی خیلی دوستت دارم! بازم شب شد و من با یه پست جدید در خدمتتون هستم. پست امروز رو تقدیم می کنم به کسی که بی نهایت دوستش دارم. خودش نمیدونه ولی من همیشه به فکرشم. خیلی دوست دارم اونقدر که حتی نمیتونی فکرشو بکنی. دلم برات تنگ میشه و دلتنگی برای تو رو هم دوست دارم. نمیدونم که آخرش چی میشه! این یعنی خیلی دوستت دارم. دست هایم به آرزوهایم نمی رسند. ولی درخت سبزم می گوید.

اهل ابادانم روزگارم بدنیست تکه نانی دارم خورده هوشی سرسوزن ذوقی! من که خوبم تورونمیدونم! درودبرهمگان. خواستم یه حال واحوالی کرده باشم. راستی یادت باشه که مطالب وبلاگم هرماه تغیرمیکنه. اره جیگردرست گرفتی نیلیم دبگه - -. اره جیگردرست گرفتی نیلیم دبگه - -. كاغذ را گفته باشند يا برق را فرق ندارد. اره جیگردرست گرفتی نیلیم دبگه - -.

با هنر دست دادم با خودش خاک میشم. من دانشجوی رشته ی کارگردانی نمایش شیراز هستم و خیلی اتفاقی به وبلاگم سر زدم. تصمیم دارم به روز کنم وبلاگمو. مرسی از اونایی که سر زدن به وبلاگم با اینکه میدونستن به روز نمیکنم. کنکور عملی هنر هم گذشت. این روزا رو با دیدن تئاتر میگذرونم.

سلام به همه ی دوستای خوبمممممممم. وای نمی دونین چقدر دلم واسه همتون تنگ شده. چن وقت بود که مثه آدم اینجا آپ نکرده بودم. این عمر ماست که همینجوری داره مثه باد میگذره. خب حالا بریم سراغ 11 فروردین که چه روز خوبیه. دنیای همه ی چیزها از یک روز زیبا شروع میشه و دنیایی که ما توش هستیم از یک روز سبز و قشنگ بهار شروع شد. نمی دونست دست سرنوشت اون رو متعلق به چه کسی می کنه اما وقتی که اون فرد رو شناخت خواست توی ادامه راهش ثابت قدم باشه.

بزرگترین روز زندگیمو فراموش نکردی. وقتی فهمیدم اشک تو چشام جمع شد. ظهر دم کرده تابستان بود.

گوش هاے خدا پر از آرزوست. و دستهایش پر از معجزه. بعد از مدت ها . بالاخره بعد از مدت ها تونستم یه سر به این وبلاگ خاک خوردم بزنم. مهر سال 93 پست گذاشتم اخرین بار و متاسفانه کامنت اکثر دوستان نیس. راستش تو آبان سال 93 یه تصادف داشتم با ماشینم تو جاده به همراه دوستام که دو سه ماه گرفتار اون بودم نشد سر بزنم بعدم که عید و کار جدید من که کل وقتمو در طول روز گرفت نتونستم بیام. سعی میکنم زود زود بیام دیگه نذارم خاک بخوره وبلاگ. ای خدا ممنونم پیش تو .