ღپ س کوچه ی تن های یღ. شیشه پنجره را باران شست. خوش اومدین به وب من. امیدوارم از نوشتهام لذت ببرین. بچه ها نظر فراموش نشه. نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ بهمن۱۳۹۰ساعت توسط نفس. چقدر مي تواند خلاف جهت آب. مگر يک پرنده ي خسته. چقدر مي تواند خلاف جهت باد . مگر يک زن خسته چقدر! و پشت اين نقاب. دارد ترک هاي صورت زني فرو مي ريزد. که هر شب زجه می زند.

گفت تو را هم می ب رم . اگه به تو نمی رسم این دیگه قسمت منه. نخواستم اینجوری بشه این از بخت بد منه. قدر یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز. به جرم دوست داشتن تو اینجوری تنبیه بشم. قدر یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز.

آنچکه میخونی دست نوشته های نیلوفر آبی. لذت یک فنجان چای داغ. مست عطر شکوفه های سیب شدن.

به نام او که از من هم تنهاتر است. خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم. چتر گناه را دور انداخته ام. تا رسیدم به تو عمرم مثل عطر رازقی رفت. همه ی فصل جوونیم پا به پای عاشقی رفت. تا رسیدم به تو عمرم مثل عطر رازقی رفت. دل من تو این جزیره واسه هر دلی پناه بود. لب ساحل تک و تنها چشم به راه قایقی رفت. دیگه حوصله ندارم خسته ام خسته ی خسته. روی کتفم جای زخم و دلم از همه شکسته. اگه آهم سینه سوزه یا که حرفام پردرده. پشت این همه ترانه عاشقی جلوه نشسته.