یک شاخه گل برایت بفرستم. یا بوسه اے با طعم باران. مهم عطر نفس هاے توست . امیدوارم هر جا که هستید گلستان وجودتون بهاری. ایشالله سال جدید هم من. به خوبی و خوشی در کنار هم باشیم. البته این آرزو رو برای همتون. آب و آفتاب و زمين. و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود. سپاس و بوسه و لبخند و شادباش. دوباره چشم و دل ما. و سال نو را شادباش. در سال نو آرزو دارم. چون میدونم تا آخر عید.

خونه عشق آتنا و ایمان - جوجو و پیشی. آتنا و ایمان دنیا اومدن که همدیگرو دوست داشته باشن. بعد از دو سه سال به وبلاگمون سر زدم. چقدر دلم برای نوشتن انجاتنگ شده بود. خیلی خوبه ک نوشته هامون ثبت شده موندن حس خوبیه. چقدر بزرگ تر شدیم چقدر روزای خوبی روپشت سر گذاشتیم مخصوصا این دوسال ارشدم. هم کنار تو هم تو خوابگاه با دوستام. این دو سال بهترین تجربه زندگی من بود ک همش عالی بود همه چیش. خوشحالم ک مال منی فرشته زمینی من. گفت بریم بیرون بازم! .

بدون تو دنیا رو نمیخوام. ب س م الله الر ح من الر حيم. و إ ن ي ك اد ال ذ ين ك ف ر وا. ل ي ز ل ق ون ك ب أ ب ص ار ه م. ل م ا س م ع وا الذ ك ر. و ي ق ول ون إ ن ه ل م ج ن ون. و م ا ه و إ ل ا ذ ك ر ل ل ع ال م ين. این آیه رو نوشتم که عشقمون چشم نخوره . تنها برای تو می نویسم برای تو که برق چشمانم را زنده می کنی. برای دستان تو که گرمای عشق را خجالت زده می کنند. برای لبانت که جز ترنم محبت را نمی بوسند. برای تپش های قلبت که نبضم را به زدن وا می دارد. با توست که روز و شبم معنا دارد.

تورور خدا ببخشید ما خیلی وقت نیومدیم چون خیلی درگیری داشتیم به خدا اگه فکر کنین ما بی معرفتیم! منم و کیوان جونم خوبیم. خوب بزار ی کلی براتون بگم که چه اتفاقاتی برامون افتاده. تو این مدت خیلی به ما سخت گذشت خیلی روزهای خوب و بدی داشتیم خدا رو شکر تونستیم از کنار این مشکلات بگذریم و تقریبا سربلند بیرون بیایم خدا رو شکر. این قضیه خیلی تو مخ من بود چون هر وقتم که بهش زنگ میزدم چون با اونها بود خیلی جوابم و نمیداد و هی زودی قطع میکرد منم خیلی عصبی بودم. منم گریه هر شب تا صبح گریه میکردم اصلا.

زندگی دوتا عاشق که از هم دورن. وخدایی که در این نزدیکی ست. عشق تو شوخی زیبایی بود که خدا باقلب من کرد. خدای توهم بی تقصیر است. من تاوان اشتباه خود را پس می دهم . تمام این تنهایی تاوان جدی گرفتن این شوخی. دیگه چی بگم از بد بختی خودم. آره دیشب که شب تولدم بود وقتی درست 15 سالگیم تموم شد شکست خوردم. میدونم خودخواهی بود که دوس داشتم پیشم باشه. جواب دادن اون مزاحم یه بهانه شد تا همه چی تموم شه. قول داده بودی و زی.

ﮐه ﺑﺎ ﺗﻤام ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺶ. ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ . ساعت توسط دختر و پسر آسمونیღ. خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. یدش بخیر چ روزایی داشتیم. الان اونقدر گرفتاریم که یخ شدیم. خدایا یعنی میشه اون روزا بر گرده. یعنی میشه باز گرمی اون موقعه هامون بر گرده. ساعت توسط دختر و پسر آسمونیღ. دو جلسس که کلاس نرفتم. بدجور مریض شدم و بی حالم. ای جانم قربون اقای خونه برم امروز از صبح کلاس داشت.