خاطرات پت و مت از زبان پت. دست به آب در ترمینال تبریز! صبح یادم افتاد به دست به آب رفتنم در ترمینال تبریز. رفتم و به به! چه دستشویی تمیزی بود. جاتون خالی! چندی پیش م.

حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد . از سر پیمان گذشت بر سر پیمانه شد. عید غدیر خم عید غرور. ๑ ๑نگار و نازی๑ ๑. ๑ ๑من فرزاد 15 واحد پاس کردم๑ ๑.

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ. کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم. از همیشه سخت تر است. و بعد راهم را بگیرم و بروم. ولی به جای رنگ قرمز. غروری بالاتر از عشق! و تمنای آن دل.

و زمانی که زندگی خندید عشق رویید. پایانی بر هیچ اندیشه ای نیست. بسیار گفته اند و باز گفته خواهد شد. همان جایی که ستاره ها از هم دورند و ابر پوشش ماه نیست. چه حقیقت تلخیست جنگ سفید و سیاه و تمنای آن صفحه براق برای بقا. به نام خدایی که نباید مهربانیش را از یاد برد. حتی مهربان تر از سه سال پیش. بس که نمایش زیبا و دلفریب بود.

اینجا نوشته های من است خاطرات و اتفاقات روزمره. قدم خیر فرزندم و یاری خداوند. اولین عکس از نی نی مون. نی نی ما اندازه عدسه. قدم خیر فرزندم و یاری خداوند. توی این روزها خدا خیلی کمکمون میکنه که لنگ نمونیم. خدایا رسما ازت تشکر میکنم و خیلی چاکرم. اولین عکس از نی نی مون. رفتم سونو گرافی و یک عکس خوشکل ازش گرفتم قربونش برم.