منظورم از دوست کامران و هومنه.

رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند. دیگه مخم داره ارور میده. ببخشید که دیر آپ میکنم. آخه خیلییییییییییییییییییییییی برنامه ام فشرده بود. یکشنبه ۳تا امتحان داشتم از صبح تا ۸ شب تازه دوشنبه هم امتحان داشتم از ۸ تا ۱۲ ظهر. یعنی دیگه وقتی از سر جلسه اومدم بیرون قیافه ام این شکلی شده بود. میبینم که باز هم دنبال عطر هومن در اومدن. آنچه خریدنی است بی شک لایق تو نیست.

همان گونه که من به انتظار نشسته ام. همان گونه که من چشم به افق دوخته ام. همان گونه که من دل از جدایی کنده ام. همان گونه که من از رویایت بریده ام. دلم هوایت را کرده است. تو که مرا با عشق آشنا کردی. ای آشنای راه دورم .

چه لطیف است حس آغازی دوباره . به روز زیبای آغاز نفس كشیدن . و چه اندازه عجیب است . وچه اندازه شیرین است امروز . میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک. تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا. و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما. تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز. از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا.

نوشته شده در Tue 6 Dec 2011. تو برای من خود غرورمی. پشت شیشه تا بخواهی شب. و لحظه های کوچک من تا ستاره فکر میکردند. ولی باور کنین دست تقدیره! جواب چندتا از نظرا رو میدم.

قسمت اول داستان یکی بود یکی نبود. که نخوام آپ کنم هاااااااا. گفتم بزار سه شنبه میگه دیره. شماقضاوت کنیدبعدازدوهفته که دارم میگم آپ کن حالامیگه این مائده منوکشت! امیدواریم ازداستانمون خوشتون بیاد. راستی این وبلاگ حک شده بودولی به کمک همدیگه درسش کردیم. من چندتاعکس گذاشتم ونیلوفرداستانوخوب هردومون خسته نباشیم دیگه. خوب دیگه خیلی حرف زدیم بریم سراغ.