سو کلوز یت سو فار . دوستی دارم که می گه بگو سلام نگو درود می خوام مثلا حرفشو گوش بدم واللا. یک سال گذشت و ما دوباره تو تابستونیم. خیلی عوض شدم اصلا حوصله ندارم این همه تغییراتو بگم . مثلا الان تابستونه و باید خوشحال باشم مثلا از پیشرفت باید خوشحال باشم نه نیستم کل زندگیم حس م کنم رو هواست به یک آرامش واقعی احتیاج دارم یک جایی که برم یک جایی که هیچ کی نباشه یا الاقل کسایی باشند که نمی شناسمشون. دلم یک ترانه غمگین خارجی می خواهد. به زبانی که نمی فهمم چیست.

افک ار خط خطی یک م ت رس ک. بچه ها تموم شد بالاخره. الآن خسته ام فقط اومدم آدرس جدید و بذارم و برم. همه چیزش درست شد دیگه. آپ قبلی اون وبه رو گذاشتم توش نظر بدین زود تند سریع! دوشنبه ششم شهریور 1391 ساعت. 0 قبل از ظهرنویسنده پارمیدا. If YOU do NOT smile. IF you DO not LAUGH,. انجمن گمانه زن نویسان ایران. هفته او ل شهریور 1391. ɤدیوونه خونه ی دیوونه های زنجیریɤ. ɤریحون و آی سودا و تیناɤ. ɤمن و سنتیا و ثنا ɤ.

بیایید برای تنوع هم که شده یکی از مورد علاقه ترین اشیائتون رو ج ر بدین یا از پنجره پرت کنید پایین یا بندازید داخل چاه توالت یا آتیشش بزنین.

زیادیم با خودش میاره . چقدر زود دیر شد! .

زمانیات مقرونیت و دوریت از خزیت. از اون موقع بوق زدم.

سلامالان ساعت ۱۰ دقیقه به ۱۱ هست. وای آدم هر چقدر از مدرسه بدش بیاد سیر نمیشه. رئال هم که دستش درد نکنه دیشب برد. حق داشت تو خونه ی خودش ببره. تازه نادال هم اومده بود بازی رو ببینه.

پرواز کردن راحت است کاقیست چشمانت را باز کنی. تولد یک سالگی وبلاگم هم بود اوایل اسفند. وقتی این وب رو زدم چقدر با اینی که الان هستم فرق داشتم. چقدر همه چی فرق داشت. من به یاسمن بدهکارم برای این که توو این سال انقدر اذیتش کردم. هر چی بود تهش فقط سر تو خالی شد. می دونم خیلی از حرفام دلت و شکسته. به خاطر تمام وقتایی که بوده! تمام خندوندنام. ترجیح میدم دیگه واژه ی بدهکار رو به کار نبرم. نمی دونم چم شده بود! .