خ دایا دوست ت دار م. تحمل نداره نباشی دلی ک تو تنها خداشی. ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﻣﺎﻫﻬﺎ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﻣﯽﺯﻧﻢ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﯾﯽ. ﯼ ﮔﻨﺪﻣﯽ ﻃﻼﯾﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﺩﺭ ﺗﻮ . ﺷﺪﻡ ﻭ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰﺩﯾﮏﺗﺮ! ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ ﺗﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩﻫﺎﯾﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﻮﺩ . ۴- و كسی نمی داند.

آوای ساز من سکوت است شنیدنش گوش دل می خواهد. ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی هر آدمیه. این که میگن کنکور و کار مناسب مهمترین قسمت زندگیه من قبول ندارم. انتخاب یه همسر مناسب اونم تو این شرایط وانفسا واقعا کار سختیه. دارم میرم کلاس خیاطی! یعنی .

سنگین تر از غروب سی و یک شهریور. تنها تر از پدر پیر مدرسه. آنکه سرش را به دیوار چسبانده. تمام دلشکسته ها دوباره عاشق شوند. در اتاقی که از من کوچکتر شده. پدرم سیگار را روشن میکند. بی شک با پاییز نسبتی داری. باید از نسل باران باشی.

ظ توسط کسی ک دیگر وجود ندارد . یک جفت چشم سیاه . یک جفت چشم آسمانی . یک جفت چشم سبز . خیلی ها برای این ها شعر مینویسند . صاحب آن چشم های قهوه ای ساده هستی . ظ توسط کسی ک دیگر وجود ندارد . ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑ ﻌﺪ ﻗﺮار ﻧﯿﺴﺖ ا ﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﯿﻮﻓﺘﺪ. ﻧﻪ در آﻏﻮش دﯾﮕ ﺮی ﻏﻠﺖ ﻣﯿﺰﻧﻢ. و ﻧ ﻪ ﺳ ﺮ ﮐ ﺲ دﯾﮕ ﺮی را روی ﺷﺎﻧ ﻪ ﻫﺎﯾ ﻢ ﻧ ﮕ ﻪ ﻣﯿﺪارم. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑ ﻌﺪ ﻣ ﻦ د ر ﮔﻮﺷﻪ ای از اﯾﻦ د ﻧﯿﺎ.