من چیزی را نمیخواهم که به التماس آلوده باشد. گردنم دیگه کلا صاف نمیشه! مامان و بابام آخر سر رفتن تهران قلب من هم با خودشون بردن من سه روز بدون اونا. به قول مامانم حالا خوب ما واسه تفریح بدون شما جایی نمیریم وگرنه اون موقع دیگه چه کار میکردی. خوزستان سرده و من عادت ندارم به این سرمای دائمی هرچی میپوشم باز یخ میزنم. من دلتنگم خدا بگو چه کار کنم میکنم قول میدم بکنم هرکاری تو بگی فقط از این احساس برزخی که دارم.

ما ک رفتیم پی کارمون. امیدوارم لحظات زندگیتون شاد و خرم بگذره. اومدم ی چیزی بگم و برم راسش من تصمیممو گرفتم عزم و ارده. ام و جمع کردم دارم پیشخون میکنم از همین تابستونی هم وا3 سال دوم هم ی نگاهی هم ب کنکور و المپیاد دارم براتون ارزو ی بهترین هارو دارم. من میخوام رتبه زیر 100 بیارم و ب خودم و خدای خودم ایمان دارم و میدونم ک اگه بخام میتونم بش برسم شاید چن ماه دیه سر زدم ولی خب از همین حالا تا بعد کنکور از همتون خداحافظی.

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم. گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه با سوسوی امیدی کمرنگ زندگی باید کرد! گاه با غزلی از احساس گاه با خوشه ای از عطر گل یاس زندگی باید کرد! گاه با ناب ترین شعر زمان گاه با ساده ترین قصه یک انسان زندگی باید کرد! گاه با سایه ابری سرگردان گاه با هاله ای از سوز پنهان گاه باید روئید از پس آن باران. گاه باید خندید بر غمی بی پایان لحظه هایت بی غم .