Date Range
Date Range
Date Range
هرکس رفت عتبات این را بخواند نیابتا عن ي. باشد که آدم بشوم . چتر را می بندم و روی زمین می ایستم. زیر باران امام اولین می ایستم. اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن. بین صف پشت سر روح الامین می ایستم. تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی. کاهم و تا مرگ زیر ذره بین می ایستم. جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا. تا ابد پای امیرالمومنین می ایستم. سرزنش عزم مرا چندین برابر می کند. ميخم و سرشار عزمی آهنین می ایستم. مي روم پاي پياده از نجف تا كربلا.
این قافله عمر عجب می گذرد. دلم می خواهد و گفتند دلدارم نمی خواهد. مرا به صبر کمم آزموده ای هربار. گفتم اى يار كه با هر نفست همدم زخمى. اين چگونه است كه هم همدم.
سروده ها و نوشته های سید علی لواسانی. بیتی از یک غزل قدیمی. غم میشنود باز میآید به سراغت. پس دم نزن انگار نه انگار که شادی. مطلع و مقطع باید صد درصد خوب باشد. اگر بیتهای دیگرهشتاد درصد هم خوب. یک گروه از مقطعهایی که بسیار برایم جذ اب است با اجازه میخواهم دربارۀ چند.
دفتر شعر شاعران جوان انقلاب اسلامی. از یاد خواهم برد دوران خودم را. این شعله تنها سوخت دامان خودم را. سردار در فتحم که یک وادی به پایان. تسلیم دیدم جمله یاران خودم را. آویختم دستان بیجان خودم را. تنها صدا تنها صدا میماند. فریاد کردم درد پنهان خودم را. دیگر برای باختن چیزی نمانده. اینبار خواهم باخت ایمان خودم را. اعلام خواهم کرد پایان خودم را.
چاه نامه - سید تقی سیدی. چاه نامه - سید تقی سیدی. شعر گفتن گناه بی کس هاست. شاعری اشتباه بی کس هاست. هر کجا آسمان اگر ابریست. مطمئنا ز آه بی کس هاست. شعر طرز نگاه بی کس هاست. اشک هم بعد شعر می آید. شعر تنها سلاح بی کس هاست. اشک باید برای شاهی که. چشمهایش براه بی کس هاست. یک نفر از سپاه بی کس هاست.
سروده ها و نوشته هایی از مبین اردستانی. بوی خداست می وزد از جانب یمن 2. از ی من عشق رایحه اش میرسد به من. از هم گسست سلسلۀ غربت نسیم. پر شد مشام جان من از بوی پیرهن 3. بیداری است روشنی چشم عاشقان. آیید پیشواز که برگشته به وطن. در جوی خون خویش بغلطید عاشقان! پاکیزه باد جامۀ جان از غبار تن. خون نیست این که ریخته هر گوشه و کنار. از آسمان بشارت سرخیست بر چمن.
السلام علیک یا جعفر بن محمد. آتشی باز فراهم شده و بر در خورد. دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد. بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را. پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد. چند باری پی مرکب نفسش بند آمد. چه قدر خون دل از کینه ی این لشکر خورد. بی قرار است چرا او نکند تازه شده. داغ آن ضربه ی آنروز که بر مادر خورد. خانه ی سوخته اش ارثیه از خیمه گه.