Date Range
Date Range
Date Range
نیازارم زخود هرگز دلی را. که میترسم در آن جای تو باشد. تقدیم به اون که نبود ولی حس بودنش به من شوق زیستن داد. خدا حافظ عشق من . خداحافظ ای داغ بر دل نشسته. تو تنها نمی مانی ای مانده بی من. تو را می سپارم به دلهای خسته. قبل رفتن تو بدان عاشق بی تقصیرم ! قصه ها.
توسط عبدالستارملک رئیسی و برادران رندبلوچ. نماینده محبوب ایرانشهر جناب آقای محمد سعید اربابی بشنو سخنی از دره آهو. ز درد مردم شدی رنگ زرد. تو بودی معلم بسوختی چوشمع. سرا پا وجودت پ ر از ماتم. صدیق و رفیقی تو بسیار متین. تو گرمای مرگبار به چشم دیده ای. بدون پناهگاه به دشت خ فته ای.
زندگی زیباست اگر زیبا زندگی کنیم. این تاخیر به خاطر آزمون ارشد بود که. دیروز و روز پنج شنبه داشتم. و ممنون عزیز دلم بابت هدیه های دوس داشتنیت. و چه زود میگذره این ایام. چه زود پانزدهمین ماهگردمون شد. انشا سالگرد های شادیمونو یکی بعد از دیگری جشن بگیریم.
من اورا دوست دارم و او دیگری را و دیگری مرا . این بازیه روزگار است اما همه تنهاییم. متن آهنگ دروغ دوست داشتنی از مرتضی پاشایی. تو که از اولشم جای من یکی دیگه توی قلبت بود. نگو به من که توهرکاری کردی درسته نگو حقت بود. تو که از اسمم و عشقم و حسم وقلبم دلتو کندی. به چشای منه ساده ی بی کس تنها داری میخندی. همیشه دروغ میگفتی واسه من میمیری. بگو عاشقم نبودی تو که داری میری. بخدا همش دروغه که منو دوست داریبگو دوستم داری. تو که روی قلب من اینجوری پا میزاری بگو بگو بگو. بگو این دروغ دوست داشتنی و این بارم.
دل من ديكه جفا نكن با غريبه ها وفا نكن زندگيو باختي دله من مردم و شناختي دله من. نوشته شده در 15 May 2013. ساعت 8 بعد از ظهر توسط DONYA. سلام بعد از یک سال و جندی برگشتم. ممنون از شماییکه فراموشم نکردین. نوشته شده در 15 May 2013. ساعت 8 بعد از ظهر توسط DONYA.
Je ricane derrière son dos, je le vexe exprès pour lui faire du mal au cœur. Je ne veux que jouer. Jouer comme un maitre qui envoie inlassablement un bâton de bois à son chien qui comme un idiot va le chercher. Abonne-toi à mon blog! Estelle, charleroi and célibataire .
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست. به زندگانی من فرصت جوانی نیست. من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار. خدای شکر که این عمر جاودانی نیست. همه بگریه ابر سیه گشودم چشم. دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست. به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم. دریغ و درد که این انتحار آنی نیست. نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس. به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست. ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند. به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست. ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس. که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست.
علاقه شدید به وبلاگ سازی. بی تو من یک دنیا کم دارم.