خیلی خیلی دلم براتون تنگ شده بود. گفتم حالا که امتحاناتموم شده و نمرات درخشانمونم دیدیم بیام و یه حالی ازتون بپرسم البته اگه حالیم واستون مونده باشه! اگه دوست داشتین برین تو ادامه ی مطلب تا باهم درباره ی مبحث شیرین امتحانا باهم صحبت کنیم. بنا به قولی که دادم براتون اسمایلی میذارم. باز آمد بوی ماه مدرسه.

نیستیاتفاق های خوب ساده می افتد. بازجو را به حرف در آورد. و من اعتراف می کنم. بارها تو را ندیده ام. و بارها پیش آمده که پیش تو نبوده ام. و بارهای دیگری پیش می آید . دلتنگی شکنجه اش را شروع کرد. از شب هایی که از ترس تنهایی. آنقدر بلند آه می کشیدم. یواش لباس هایت را بو می کردم و. دیگر حرفی باقی نمانده باشد.