Date Range
Date Range
Date Range
بمن رفیقی بده که با من گریه کند. دوستی که با من بخندد را خودم پیدا خواهم کرد. روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله ی ایرانیان.
171;هیچیش به هیچیش نمیاد. و قسم به بغلهای شبانه. که ازدواج چیزی از حجم تنهایی او نکاست. بلکه بعد تازه ای بر آن افزود. به راستی تنهایی سرنوشت او بود. و خداوند تقدیرکننده ای بی رحم است. شاید باید از اولش قمارباز میشدم. دیشب برای اولین بار ورق گرفتم دستم و حکم بازی کردم. همبازیام کف و خون بالا آورده بودن! هر چند که کلی بهم خندیدن بابت اینکه بلد نبودم ورقام رو دستم بگیرم.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.