يه ميز هرچقدرم که گرون قيمت و شيک و سلطنتي باشه. اگه 4تا پايه ش مثل هم و يه اندازه نباشن ميز نميشه.

نه بحث ميکنم , نه توضيح ميخواهم , نه توضيح ميدهم , نه دنبال دليل ميگردم! فقط نگاه ميكنم . سکوت ميکنم و فاصله ميگيرم . ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ! ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺘ. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺑﻬﺖ ﺑﯽ ﭘﺎﯾﺎﻧﺸ. در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم.

آگهی های فروش آپارتمان وخانه ها پر است از نوشته ها و تعاریفی كه پیش از این به صورت شفاهی توسط كارشناسان ارائه می شد. MDF نوعی فیبر است كه از خرده چوب بهم فشرده تحت فشار و حرارت به وجود می آید. به گفته شهرام خوئی یك سازنده كابینت كه 25سال در این زمینه.

هر کسی رو که دوست داری آزاد بذار! اگه قسمت تو باشه بر میگرده وگر نه بدون از اول مال تو نبوده. دوستان عزیزم بعد از 2 سال و 5 ماه دوباره دارم مطلب مینویسم. عید نوروز را به شما و خانواده محترمتان تبریک میگم و امیدوارم سالی همراه با خوشی و موفقیت های فراوان در پیش داشته باشید. در جواب دوست خوبم صفا باید بگم به نظر من هر کسی تو زندگی خودش یه چیزی رو باعث خوش بختی میدونه.

یا من تو را می کشم. یا تو چاقو را در آب خواهی شست. دنیا به همین چند سطر رسیده است. به دنیا نیاید بهتر است. اصلا این فیلم را به عقب برگردان. آنقدر که پالتوی پوست پشت ویترین. که می دود در دشت های دور. و پرندگان دوباره بر زمین. دوباره دست هایش را بشوید. عاشقی تنها گناهم بود و نیست. چه بسیار می نگرم چه کم می بینم.

خیلی خوشحال شدم که پسووردم رو پس گرفتم از آخرین پستم چند سالی میگزره وای نمیدونید چه کارا کردم تا بتونم پس بگیرمش تا امروز که اومدم دیدم یه ایمیل واسم اومده نمیدونم الانم بهم سر میزنید یا نه ولی باید بگم من بیکار ننشسته بودم و مثل همیشه هر روز مینوشتم اگه بدنید وقتی نظرات شما رو میخوندم چه حالی شدم.

مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خوانم. اما در صفحه های تقویم روزی بنام روز مبادا نیست. آن روز هر چه باشد روزی شبی دیروز. شاید امروز نیز روز مبادا باشد. هر روز بی تو روز مباداست. وقتی تو نیستی ! .

این جا شاید تنها جایی از زمین باشه که میتونم به لطافت باران و ساده مثل خودم نفس بکشم. وفای به عهد محمد عزیز. پیوندی به پست بودای رستوران گردباد.

دار م ن ف س ن ف س ن بود ن ت رو ک م میار م. پاییز عزیز یه خواهشی ازت داشتم. در بهاری روشن از امواج نور. در زمستانی غبارآلود و دور. یا خزانی خالی از فریاد و شور. روزی از این تلخ و شیرین روزها. روز پوچی همچو روزان دگر. گونه هایم همچو مرمرهای سرد. ناگهان خوابی مرا خواهد ربود. من تهی خواهم شد از فریاد درد.