چقدر تماشایی ست غروب دلم. چه دلگیر است هوای بارانی دلم. چقدر سخت است با تو بی تو بودن را سپری کردن. روزگار دلم را سیاه کرده ست. و چقدر شب های تاریک را دوست میدارم. تنهایی ام را در آغوش میکشم و مژه هایم هم دیگر را می بوسند. تو را در خاطرات نظاره میکنم. کاش کنارم بودی و دیگر نگرانت نبودم.

چون در روزگاری بزرگ شدن. که مردی برهنه شد! تا زنان و کودکان زنده بمانند. که زنی برهنه میشود! تا کودکش از گرسنگی نمیرد. که مردی برهنه شد! تا زنان و کودکان زنده بمانند. که مردی برهنه شد! تا زنان و کودکان زنده بماند. ام ا من در روزگاری نفس میکشم که زنی برهنه میشود! تا کودکش از گرسنگی نمیرد.

حضور ۵۰ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﺎﺹ ﺣﻀﺮﺕ. ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺑﺤﺚ ﺳﻨﺪﯼ ﻭ. ﺭﻭﺍﯾﯽ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ. ﺑﺎﻧﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﺎﻋﺎﺕ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ.

سلاماز اینکه به سرزمین شوماه قدم گذاشتید ممنونم. جمعه 13 اسفند 1389 توسط مشکان نظرات . نباید بفهمی که حالم بده. ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮﻭ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ. ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺫﺭﻩ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺸﻢ. ﺳﺮﺍﻏﯽ ﻧﮕﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﻮ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﻡ. ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﺸﻢ. ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮﻭ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ. ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﻏﺼﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺮﻩ. ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﻡ. ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺣﺲ ﮐﻨﻢ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﻩ. ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ﻃﺎﻗﺘﻢ. ﮐﻪ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﻣﻦ ﺭﻧﮓ ﺑﯽ ﺭﻧﮕﯿﻪ. ﺍﮔﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺷﮏ ﺭﻭ ﮔﻮﻧﻤﻪ. ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ! .

فرا رسیدن عید فطر عید بندگی بر همه مسلمانان مبارک باد. بر تمامی شیعیان و پیروانش تسلیت باد. فرا رسیدن نیمه شعبان مبارک باد. مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند. هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند. ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم.

انقدر بی حوصله شدم که. دردهای خود را مانند کفش پاشنه بلند می پوشن. مهم نیست چقدر اذیت میشن. تو فقط زیبایی اونا رو میتونی ببینی. من یه عذر خواهی بهتون بدهکارم. اومدید سر زدی و من نبودم و نتونستم بهتون سر بزنم. شاید ی مدت طولانی نباشم. اگر هم باشم نتونم محبتاتونو جبران کنم. اگه خواستید بخاطره نبودم لینکمو پاک کنید. اما لینک هیچ کدومتون پاک نمیشه.

یک با یک برابر نیست. کم کم یاد خواهی گرفت. باز هم مثل همیشه که تنها میشوم . ما نسل بوسه های خیابانی هستیم. نیمکت ها بیهوده نشسته اید او که باید می آمد,رفت. دفتر عشق كه بسته شد. دفتر عشق كه بسته شد. به پایه تو حروم شدم. بد جوری تو كار تو موند. به نام تو سند زدم.

وقتی کسی نیست که خودت را فرو کنی در آغوشش و گم شوی در رویاهای شبانه اش. که وجودش را از عشق سرشتند و آه.