Date Range
Date Range
Date Range
سامی دلشو نسپرده پیشت ک بذاری بری دچار افسردگی شه. دلم واس اینجا تنگ شده بود خواستم ی چیزی بزارم فقط. تا کامنتای اون زمان رو میخونم لبخند رو لبام میاد و دلم واس اون دوران تنگ میشه. ღعاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیستღ ღتا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیستღ. زغم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد. عجب از محبت من که در او اثر ندارد. غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد. دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد.
افسانه ما روزی دنیا رو تکون میده. این چیز کمی نیست که . سلام نمیونم هنوز کسی هست منو یادش باشه یا نه. آخه خیلی وقته دیگه نمینویسم. کاش میدونست و اون دلنوشته های غم انگیزم. آخه تا یه ماه دیگه پسر کوچولوم به دنیا میاد. نمیدونم اصلا وقت این کارا را دارم یا نه. همه چیز با زمان مشخص میشه.
باسلام ورود تمام شماعزیزان محترم رادراین وبلاگ ناقابل خسته نباشید میگم وامید وارم که ساعات خوبی در این وبلاگ به سربه بریدبیصرانه منتظر نظرات وپیش نهادات شماهستیم وبه امیداینکه از عکس ها ومطالب که براتون میزاریم استفاده لازم رابه برید باتشکر محبوب مدیر وبلاگ بیاتو! ودیگر انکه باچی کسانی من تبادل لینک میکنم. کسانی که مطالب عاشقانه ومطالب آموزنده وتنز وجک وحرفای قشنگ مینویسن من حاظرم تبادل لینک کنم.
مانده ام تو را به کدام صفحه روزگار بسپارم. یا بشکن تمام دلتنگی هایم. یا میشکنم این کوه گداخته را. نیمه شبان 27 دیماه 93. از خاطرات تو در این شبها برایم گریه مانده و بس . میبارم بر این دل ولی تمنای تو هق هق اش را آرام نمیدارد. خیال کن روزگارم روبراهه . که دلت دریاست و دستانت آسمان. که بی منت قدم مینهی و بی چشم داشت می نوازی. و تا خود آسمان پرواز کنم.
باسلام ورود تمام شماعزیزان محترم رادراین وبلاگ ناقابل خسته نباشید میگم وامید وارم که ساعات خوبی در این وبلاگ به سربه بریدبیصرانه منتظر نظرات وپیش نهادات شماهستیم وبه امیداینکه از عکس ها ومطالب که براتون میزاریم استفاده لازم رابه برید باتشکر محبوب مدیر وبلاگ بیاتو! ودیگر انکه باچی کسانی من تبادل لینک میکنم. کسانی که مطالب عاشقانه ومطالب آموزنده وتنز وجک وحرفای قشنگ مینویسن من حاظرم تبادل لینک کنم.
تماس های تلفنی دانشجو در طول تحصیل. الو سلام مامانی منم هوشنگ. من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن و. میخواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه افکنم تا بر. کلاس نشسته بودی تماشا میکردم.
آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و. جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش. خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی. نپرسد در همه ی این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود. و در موردجعبه فکر نمی کرد. اما بالاخره یکروز پیرزن به. بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند.
هیچ وقت نمی خوام اینجا رو فراموش کنم. به نام انسانیت که زیباترین رسم. در زندگی لحظههايی هست که. احترام و ترس جاشون با هم عوض ميشه. گاهی هم محبت شايد دستی داشته باشد. که ناظر بی طرف را گيج میکند. یاد دست هایت به خیر. که گرم بود و بخشنده. یک فرضیه که هنوز ثابت نشده است! ولی به هیچ یک از آن ها خیانت نورزد! تو همیشه یک هرزه ی عاشق پیشه بودی.