Date Range
Date Range
Date Range
خاطرات بامزه یک معلم شیطون. همه ما از بلاگفاییم و به بلاگفا برمیگردیم. حتی بعد زلزله هم آدم دلش میخواد بره رو ویرونه های خونه قبلیش دوباره خونه بسازه. تازه میخواستم یه پست اندر معایب و مزیت های بلاگ اسکای بنویسم که توفیق نشد. ولی سرویس وبلاگ نویسی جالبی بود. هر چی تو به روز شده هاش گشتم یه وب چرت و پرت نویسی مثل وب خودم نیافتم. یه جورایی شبکه 4 وبلاگاست. ولی چه درست شدنی! میبینم ک.
شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴. این روزا همه دارن از هدیه شارژ صد برابری ایرانسل استفاده میکنن. خیلی از این جوانک ها هم امیدوارن تا آخر ماه بتونن با این شارژ مفتی مخ بزنن. اینه که ما مزاحم تلفنی دار شدیم این چند روزه. غافل از اینکه زدن به کاهدون. سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴. بعد مدت ها امروز فرصت داشتم خونه باشم و یکم کارای خونه رو انجام بدم. شست و شو و رفت و روب و گردگیری. تو افتاب داره خشک میشه. اینکه این پستو بدون کیبورد چطور نوشتمم خودش یه مصیبت عظمایی بود.
درد دلهای من و داستان عشقم رو اینجا بخونید. با یه عالمع غم! از یه سفر اومدم که جز نامردی از همسفرش چیز دیگه ای سوغات نیاوردم! حالا بر گشتم که دوباره سر پا وایسم. السلام علیک یا ابا صالح المهدی. عارفانه ها و عاشقانه های پویا.
تبادل لینک باهر وبی موافقم. اگه از وبم خوشت نمیاد خارج شو. رمز فقط به لینک ها داده میشه. سی هم که سر میزنید. مثل لایه های پیاز به هم چسبیده. مثل هدیه جونم که واقعا رفیقه و تنهام نمیذاره توهیچ شرایطی. خداوند لبخند زد و دختر افریده شد. لبخند های خدا پیشاپیش روزتون مفالک. امروز روز توωت و مט.
دخترم هدیه ای از خدا. دیروز بعدظهر تصمیم گرفتم ی گردگیری اسااااسی بکنم. البته بخاطر اینکه خونمون تو خیابون پررفت و مده گردگیری رو که هرروز میکنم ولی میخواستم حسااابی همه چی رو بررررق بندازم. رفتم بالای صندلی و با جارو سقف رو گردگیری کردم که پدر گردنم دراومد. بعدشم شروع کردم به جارو زدن هال. نصفشو زده بودم وروجکم تو بالکن بود رفتم بهش سربزنم که همون لحظه دیدم ی چیزی رو انداخت پایین.
ﺑﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺁﻏﻮﺵ. ﺑﺎ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺑﻮﺳﻪ. ﺑﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ. ﺑﺎ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺷﺪﻥ ﻣﻦ! ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺳﺖ! ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ ﻫﺎ . ﮔﻮﺵ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ. ﻭﻗﺖ ﻋﺒﻮﺭ ﻋﻄﺮ ﺗﻦ ﺗﻮﺳﺖ . این غذا رو امشب درست کردم. مسعود و انقد سر به سرش گذاشتم قاطی کرده بود. بعد شروع کردم ب اذیت کردنش.
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍ . ﻧﻪ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ . ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ! ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ . ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯽ ﺍﻡ .
روز دختر رو به همه ی ابجیا تبریک میگم. وقتی یکی را دوست دارید. وقتی یکی را دوست دارید. به زندگی ھم عشق می ورزید. وقتی یکی را دوست دارید. واژه تنھایی برایتان بی معناست. عجقم فک کنم قالبت مشکل داره.
همین یه امروز برام به اندازه ی 10 سال گذشت. با همین یه امروز من به اندازه ی 10 سال پیر شدم. برام آینده هیچ مفهومی نداره دیگه.
5 Cynthia Hand - Anielska. Po dość długiej przerwie spowodowanej moim wyjazdem na drugi koniec polski bez internetu , bez telefonu - kompletna dzicz , tak na marginesie , powracam z kolejną recenzją . A więc dzisiaj przedstawie wam tylko opinie na temat kolejnej części książki Cynthii Hand - Anielskia.
Abonne-toi à mon blog! 1074;ιєиνєиυє αυχ ριтιѕ αиgєѕ. 1085;єℓℓ O zα т. O g qυє נє мє fαιѕ ρ. O υя мєѕ 14αиѕ! 953; ι ν. O ят! 1084;α ℓ.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
Le petit blog de cameron et nemo. Bienvenue sur notre skyblog,. Alors bonne visite sur le monde de Cameron et Nemo. Bisous à tous ceux que nous connaissont et avec lesquels ont passent de pures soirées bien trippantes.