دوست داشتن است,گرچه پایان راه ناپیداست,من به پایان دگر نیندیشم,که همین دوست داشتن زیباست. چﮧ س פ ﭞ ا سﭞ. ه م פ یآبآט פ یس بآش ﬤ . نﮧ پآیے ب رآےق ﬤم ز ﬤט بآش ﬤ و. نﮧ نگآهے ب رآے ز ل. روی وقار من حساب نکن. قطب زمین هم که باشم. یخ هایم آب میشود .

باز این چه شورش است که در خلق عالم است. محرم ماه الفت با جنون است. چراغ کوچه هایش بوی خون است. محرم حرمت خون است و خنجر. تلاطم می کند حنجربه حنجر. دل من فدای دو دست اباالفضل. به قربان چشمان مست اباالفضل. ربود از همه ساقیان گوی سبقت. به چوگان دل ناز شست اباالفضل. غم زهرا مرا سوز درون داد. دم حیدر به من شور جنون داد. حسین آمد به زخم دل نمک ریخت. مرا با شور عاشورا در آمیخت. مرا سودای زینب در به در کرد. نصیبم جرعه ای خون جگر کرد. ز فرط تشنگی بی تاب گشتم. عطش دیدم ز خجلت آب گشتم. چه ها گویم ز م شک تیرخورده.

مینامند مضمونی که جذابیتش نفسگیر است. اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری مرا ضعیفه بخواند باز هم قویتر از قبل از پشت همین واژه سربلند میکنم و لبخند میزنم. چرا که خداوند مرا دختر آفریده است و همین برای من کافی است. این روزها حال و هوای گذشته را دارم . این روزها به یاد 4 سال گذشته ام و دلتنگ دوستانم. این روزها قدر دوست را خوب میدانم که قرار نیست همیشه دوستان خوبت دور و برت باشند و تو غافل از نعمت بزرگی به نام محبت.

ღ ღ يه حس پژمرده شده ღ ღ. نمیدونم بعد 2 سال هوز کسی به اینجا سر میزنه یا نه! اما در هر صورت این پست رو میذارم دگ. میری و بار غصه رو میذاری روی دوش من جای خودت تنهایی هام و گذاشتی تو آغوش من. گل کردند چشم ها را بستند وچه به دل کردند.

اخرین حرفای یه ادمه مرده. این یک پایان تلخ است که شروعش شیرین بود. همیشه از این روز میترسیدم. همه چیز از یکشنبه شروع شد. از تمامی کسانی که در این پایان تلخ مارو همراهی کردن ممنونم. از تمامی کسانی که دست به دست هم دادن تا این پایان تلخ شکل بگیرد. و کسایی که شدیدا منتظر این روز بودن. و تمامه تلاشه خودشونو برای این پایان تلخ ب عمل اوردن. چون بهم فهموندن که توی دنیا هیچکی حق نداره شاد باشه. از اینکه مدتی رو شاد بودیم باهم. و قانونتونو نقض کردیم بسیار متاسفیم.