کاش از ثانیه ها و لحظه های زندگی لذت می بردیم. کاش می دانستیم که ما نمی دانیم فردا برایمان چه اتفاقی می افتد.

هرچند حدود ۲ماه از تولدت میگذره چون میخواستم عکسات آماده بشه و یجا تو وبم مطلب بزارم. بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی. پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی. رسیدن به نگاهیست که از حادثه ی. کاش می شد قلبها آباد بود. کاش می شد کاشهای زندگی.

لب بسته در دره های سکوت سر گردانم. جنبش شاخه ای از جنگل خبر میدهد. و رقص لرزان شمعی ناتوان. همه لرزش دست و دلم.

ح والی خ ی ال م ن. کوله بارت را پر کن از خوبی ها . ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒﯿﻪﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ. ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻋﻄﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﻭﺭ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻮﯾﺶ. ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯼ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺗﺮﻧﺪ. ﮔﻮﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻟﻄﻒ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ. نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ مرداد۱۳۹۴ساعت توسط بانو. نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ مرداد۱۳۹۴ساعت توسط بانو. مدتی هست تصمیم گرفتم خاطراتم رو بنویسم .

چهار چیز است که نمیتوان آنها را بازگرداند. یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید. او برروی یک صندلی دستهدار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. در کنارش یک بسته بیسکوئیت و مردی نشسته بود كه روزنامه می خواند.

خدای درهای بسته خدای درهای باز ما را از این آستانه بگذران. کسی که راست و دروغ برای او يکی است متملق و چاپلوس است. کسی که پول ميگيرد تا دروغ بگويد دلال است. کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد گداست. کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضی است. کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکيل است. کسی که جز راست چيزی نمی گويد بچه است. کسی که به خودش هم دروغ می گويد متکبر و خود پسند است. کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.