بی خیال حرفهایی که توو دلم جا مونده. آن شب که به تب بر لب من بوسه نهادی. من شعله ور از ه رم نفسهای تو بودم. من سوخته در قعر ه وسهای تو بودم. چو ب غض های ناگهانیت میان بوسه ها. منم پولک جا مانده ماهی بر لب کوسهها. چو عبور چشمهای تو از از حصار تنم. و باز شدن دکمه های چاپی پیرهنم.

من با مشتی کلمه کاخ رویاهایم را می سازم. آخرین لحظه ی روشنی ام را میان شاپرک ها قسمت خواهم کرد. اهل ذوق و ادب است. دوما دوستان ارجمندی که مایل به تبادل لینک هستند با افتخار لینک میشوند.

من برای دیدنت لحظه شماری می کنم. مثل سربازاسیری بی قراری می کنم. اعضای وجودم غرق درآرامش است. با تواحساس قشنگ هم جواری می کنم. شب به همراه تمام ابرهای آسمان. دشت اندوه دلم را آبیاری می کنم. یاد توشیرین ترین رنج است باورکن که من. جزغم عشق تو خوردن روزو شب درزندگی. مثل چشم روزه دارانی که می جویند ماه.

مرا خواستنی نیست جز اینکه مردمان نامم به نکویی ببرند. چارلی چاپلین برمیگردد-آذر ولی زاده. استاد گرانقدر جناب اقای ظاهر سارایی. جناب رضا جمشیدی سرپل ذهاب. نوای همدلی -خانم فخر ائین. الله مزار - کرمانج خراسان. جناب الماسی -وبلاگ کردی 2.

در زبان کردی به معنای سپیده صبح است.

سایت اینترنتی فروشگاه ابزار و یراق. پروفایل مجید میرزااسکندری در فیس بوک. جناب علی اصغر بیک وردی. ب ه انگشتان باران که روی پنجره ضرب گرفته. و خطوط موهوم که روی بخار شیشه قد می کشد. و رد پای رفتنت روی نبضم.

وقتی که تنهایی حرف می زند. اینجا فقط منم واین کاغذهای سربه راه . مشتی درد می پیچم لایشان مثل ساندویچ وشاعرانه به خورد. آدرس صفحه ی شخصی من درشعر ناب. دوستان علاقمند به نثرهم می توانند. سیاه مشق هایم را دروبلاگ دومم مطالعه کنند! پنجره ای رو به روشنا. گوش های دلت باز باشدآشنا. کوچه بوی سیب می دهد.