سن بیزیم بایرامیمیزسان قیشی یاز ائیله میسن. آشنایی با استاد وجه الله رمضانی گیوی غزلسرای معاصر آذربایجان. نام- - وجه الله رمضانی گیوی. ایاقیم یولدا گوزوم دالدا اورک سرگردان. آپاریر حادثه موجی منی غلطان غلطان. بیلمیرم نابلدم یا یولوم آزقین یولدور. هاردایام ایندی گئدیردیم هارا گلدیم هاردان. خورجونوم بوش دیلیم الکن سفریم نا معلوم. بیری یوخدور کی قوتارسین منی بو اوهامدان. سمنی سیرکه سماق سینی سمن سکه سنان.

و لا ت ه ن وا و لا ت ح ز ن وا و أ نت م الأ ع ل و ن إ ن ك نت م م ؤ م ن ين . این وبلاگ را قبلا با برادر خوبم محمد باقر اسدی به صورت مشترک می نوشتیم. او پس از مدتی به سایت جامع آموزش مکالمه عربی کوچ کرد و این خانه را با همه محتویاتش به ما سپرد. مطالب پیش از سال88 مربوط به ایشان است. دانلود فيلم فراتر از فتنه.

روشن تر از خاموشی چراغی ندیدم. و این غزل تقدیم به تمام بازدیدکنندگان و دوستان فاضل و فرهیخته ای که شرمنده محبتشان هستم . تو آمدی و باز دلم جان گرفته است. اندوه گنگ هر شبه پایان گرفته است. در کوچه نبض پنجره ها تند میزند. عطر تو را تمام خیابان گرفته است. حس زلال آمدنت در تمام شهر. در شاخه های یخ زده جریان گرفته است. پیراهن شرابی ی من روی بند رخت. از اشتیاق آمدنت جان گرفته است. شبها و روزهای فراوان گرفته است.

توفنگ لرین سویوق لوله لرینده ن. ترله میش بیغ لار دونور. و چاققال لا کافتار بیر یووایا گیریر. سانجیلیر سول دؤشومه مرمی لر. منه اود آچین گولله لریزله. تفنگ لرین سویوق لوله لرینده ن.

عکس از طبیعت بهاری زنجان.

با دو غزل به روزم. نبودن تو و این درد بی امان به درک. نشسته ام به تماشای بدبیاری هام. غروب سرد و نفس گیر پادگان به درک. فرار می کنم از این حصار تو در تو. فرار کردن از خویش همچنان به درک. چقدر تلخ که دیگر نمی رسیم به هم. مسیر جاده ی زنجان و اصفهان به درک. تمام منظره ها را سیاه می بینم. نگاه آبی دریا و آسمان به درک. تن تو مثل بناهای بلخ غارت شد. شکوه و عزت ایران باستان به درک. به باد رفتن ایمان و دودمان به درک. به حرف های کسی اعتنا نکن برگرد.