غزل هایم را در تلاطم امواجم بنوشید و شعرهای زلالم را با چشم بسته بخوانید. انقلاب در موسیقی شعر با ظهور زلال. تقدیر دادا بیلوردی از سوی استانداری آذربایجانشرقی در سال 1376 هجری شمسی. به خاطر کسب مقام چهارم کشوری در شعر جوان و مبارزه با اعتیاد.

زمان گذشت وگذشت زمان نمی گذرد. ظلمت یئلی خاموش ائلدی شمع ولانی. ظلمت یئلی خاموش ائلدی شمع ولانی. ترک ایلدی سلطان وفاپیشه جهانی. میل ائتدی غروبه طرف اول شمس هدایت. یاندیردی فراقیندا دل صبح و مسانی. محراب عبادتده اولوب قانیله الوان. سوگینده سیهپوش ائلدی ارض و سمانی. بیر ضربه ووروبدور باشینا تیغ جهالت. بیر ضربه کی ویران ائلدی رکن هدانی. بیر یاره کی درمانینه یار ایلدی تعجیل. بیر یاره کی یاره یئتیریب شیر خدانی. تنها نه علی نین دامارین بیچدی او شمشیر. بیچدی نقدر وارسا حقیقت شریانی. کیست حسن نوگل باغ جنان.

دسته اش را نمی برد چاقو. یاد دارم که سالها زین پیش سالهای نبرد رو در رو. در اداره فضایی حاکم بود سخت مسموم و تند وبو گندو. لحظه ای غفلت آه می خوردی خنجر از پشت و خنجرازپهلو. کار خود را به پیش میبردند کارمندان به قوت بازو. بود شخصی ز بستگان رئیس خشن و تند وقاطی و بد خو. آنقدر اهل جنگ و دعوا بود با سگ هار هم نمی زد مو. کس نگفته است تا بحال اورا هست بالای چشم تو ابرو. نیش میزد همیشه همچون مار همه را می مکید چون زالو.