جوانمردی و نا جوانمردی صبر است . همه آرزوی تملک آن را داشتند. حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد باديهنشین تعویض کند. باید به فکر حیلهای باشم.

غصه اي دارم با ني لبكي. تا براي دل خود بنوازم. سخنته عاشق باشی ولی کسی ندونه. اشکاتو زودی پاک کنی کسی نفهمه. سخته دوستش داشته باشی ولی ندونه. سخته نگاهش بکنی اما نخونه. قشنگی عشق که میگن شاید همین جاست. تو اونو دوست داشته باشی شاید خدا خواست. سخته به قربون چشاش بری تو رویا. قدم قدم گریه کنی تو دریا. سخته همش تو فکر باشی. خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت.

فقط کاغذپارهها دلتنگیهایم را می بیند. و از خیس شدن لذت برد. باران من روز گرم آفتابی است. در یا من آبی ندارد. مگر کلاغ سفید چه عیبی دارد. بگذارید خودم کاغذهایم را سیاه کنم. نه از جوهر های خشک شده ی دیگران سیاه شوم. اندکی بگذارید خودم تجربه کنم. به زور به گوشهایم تحمیل کنم.

صفحه در حال بارگذاري است! لطفا کمي صبر کنيد. ஜ ی ه دنی ا س کوتஜ. مرسی از همه دوستان که با شمع قلمشون این خونه تاریک و روشن کردن. فقط به خاطر یک سیب. نشسته ای و می خوانی. برای نوشتن همین دو کلمه. چه سرمایی را گذران دم. وهیچ کس با خنده های تو.