چیزی که منتظرش بودی . قسم به لجظه لحظه های سبز زندگی. هدیه هاشان را نیز به یغما می برند . مرگ را زیر باران باید جست.

On مه 25, 2012. من از ذهنیت متکبری که می پندارد با توضیح دادن می تواند چیزی را موجه سازد متنفرم. On ژانویه 6, 2012. صدای آهنگ خیلی بلند داشتن حمله می کردن هی زد هی گیتار زد. On ژانویه 3, 2012. این را احساس می کنم.

اوت 10, 2008 in جد ی. پول هایم را از بانک کشیدم بیرون. خداحافظی با یک دنباله دار. ژوئیه 18, 2008 in نشئه پرونی. آبی که به چشمه یا دریا وصل نیست روزی خشک می شود. ژوئیه 14, 2008 in نشئه پرونی. می خواهم همین هم بمانم. تا پاره شوند تمام حسودان و بخیلان. ژوئیه 11, 2008 in از سر بی کاری. برسد به دست بچه های روزنوشت و آی تی نویس! .

در مقابل هر چیز باید لبخند زد حتی ارزوهای بزرگ. سلام به دوستانی که هنوز به بلاگ من سر میزنن. الان میشه گفت که من 2 ساله که به اینجا سر نزدم دانشگام تموم شده همونجوری که میخواستم با تلاشی که. نمیدونم شاید بخوام دوباره این بلاگ راه بندازم شایدم. خیلی عوض شدم شاید بشه گفت اون دختر شادو سرحالی که بودم دیگه نیستم. نمیدونم اون دوست قدیمیم هنوز هستش یا نه اسمش عباس. من چشم به راه یک اتفاقم. نه شاکی ام و نه غر می زنم.

مثلا آهنگ مورد علاقهات تو تاکسی داره پخش میشه و مجبوری پیاده بشی 10 hours ago. یه پنالتی مفت یه گل به خودی یه پاس گل دفاع یه دروازهبان سوراخ وضعیت پرسپولیسه 10 hours ago. هشت گل خورده تو سه بازی برای پرسپولیس! از اون موقع که بخاطر دو تا دندونم به پسرشجاع معروف بودم بیست و نه سال میگذره. بیست و نه سال خیلی زود instagram.

خیلی وقت بود قالب قبلی رو داشتم. من که خیلی دوستش داشتم. اما چشم شما هم خسته شده بود. برای اینکه چشم شما از خستگی در بیاد . انشاالله با هواپیما بری مسافرت. ما ادما یاد گرفتیم به یه دونه کمک کنیم تا تبدیل به یه هویج بشه. اما یاد نگرفتیم که به هم دیگه کمک کنیم تا تبدیل به یه انسان شیم.